no title

هذیان های شبانه من

چند دقیقست نشستم اینجا که یه چیزی بنویسم...ترجیح میدم یه چند روز یه مرض درست حسابی می گرفتم که بگم واسه اینه که اینجوریم و با یه مشت قرص حله...البته الآنم با یه مشت قرص میشه حلش کرد...

چی میگم!

سه چهار روزی یه مرض تخمی گرفتم ...حالت تهوع و سرگیجه...که دوایی هم نداره جز این که یه کم درست غذا بخورم...

رو به بهبودم چون دوباره نسبت به همه دارم سر میشم...هر چی کمتر اذیت شی حالت بهتره



دوستام فردا میرن نمایشگاه کتاب... من ازش بیزارم... شلوغیش منو میریزه به هم...

هر چند هفته...لذت گشت زدن تو قفسه کتاب فروشیا ....نشستن رو نیمکتو خوندن چند خط و نگاه انداختن به کتابای جدید...نه...اصلا حاضر نیستم با نمایشگاه عوضش کنم...


این نقاشی رو دوست دارم ... ....

از:Gustave Dore

 



نظرات شما عزیزان:

peg
ساعت20:06---23 خرداد 1391
odd girle

fimi
ساعت2:02---2 خرداد 1391
nice painting ....por az manast....

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت1:7توسط faeghe | |